در اينجا عوامل و حكمت هاى غيبت- بر اساس يك دسته بندى جديد و جامع – بيان مى شود؛ بنابراين، تقسيم، غيبت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاكمان ظالم و شيعيان در آن نقش و تأثير داشته اند.
در مطلب پیشین دو مورد از عوامل غیبت مطرح شد و دلایل بعدی به بحث گذاشته می شود:
دشمنان عنود و ستمگر
يكى از موانع و چالش هاى اساسى فراروى امامان معصوم علیهم السلام، وجود حاكمان ظالم، دشمنان جاهل و كينه جو و نفاق پيشگان دنيا دوست بوده است. اين امر منجر به غصب خلافت، كشته شدن امامان، انزوا و محدوديت، فشارهاى مالى و اقتصادى، جلوگيرى از ارتباط با مردم و… شده بود.
امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف نيز با همه اين خطرات رو به رو بود و حكمت الهى اقتضاء مى كرد كه آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف از ديدگاه ها غايب شود. با توجه به اين امر بديهى، عوامل زير در غيبت آن حضرت نقش و تأثير زيادى داشته است:
جلوگيرى از كشته شدن
امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود: «بنى اميه و بنى عباس، شمشيرهاى خود را براى ما تيز كردند؛ زيرا خوب مى دانستند كه آنها در خلافت حقى ندارند. آنان از ترس اينكه خلافت به جاى خود برگردد و در ميان صاحبان اصلى اش مستقرّ شود، به كشتن اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم و از بين بردم سلاله آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم، همت گماشتند تا شايد از ولادت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوگيرى كنند و يا او را به قتل برسانند؛ ولى خداوند اراده كرد كه او را بر احدى از دشمنان آشكار نكند و نور خود را به اتمام رساند؛ اگر چه مشركان خوش ندارند.»
زراره مى گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه مى فرمودند: «يا زرارة لابُدّ للقائم من غيبة»؛ «به درستى كه براى قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف غيبتى هست». پرسيدم: براى چه؟ فرمودند: «يخاف على نفسه»؛ «بر جان خويش مى ترسد.»
در اينجا بيان دو نكته خالى از فايده نيست :
الف. ترس حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف بر جان خود، براى آن است كه او، آخرين ذخيره الهى است كه بايد براى تحقق عدالت جهانى – كه وعده حتمى خداوند است – باقى بماند؛ وگرنه او نيز مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در مسير تحقّق اهداف الهى، استقبال مى كند.
ب. خداوند متعال، هر چند قادر و توانا است كه در هر زمان و هر ساعت، آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف را ظاهر و به طور قهر و غلبه، بر تمام ملل و حكومت ها – پيش از فراهم شدن اسباب – غالب سازد؛ ولى چون جريان اين جهان را بر مجراى اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانى كه اسباب چنان ظهورى فراهم نشود، قيام آن حضرت به تأخير خواهد افتاد و اگر پيش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند.
خطر دشمنان داخلى و اهل نفاق
علاوه بر خطرى كه از ناحيه خلفاى عباسى متوجه امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف بود؛ توطئه و اقدامات شومى نيز از طرف بعضى از نزديكان فاسد و نفاق پيشه عليه آن حضرت صورت مى گرفت و خطراتى را متوجه او مى ساخت. نمونه روشن اين خطر را مى توان در اقدامات جعفر كذّاب جست و جو كرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزديكى داشت و مى خواست به كمك آنان مقام و دارايى امام عسكرى (علیه السلام) را تصاحب كند و فرزند او را به كشتن دهد…!!
امام هادى (علیه السلام) مى فرمود: «از پسرم جعفر دورى كنيد كه او براى من، به منزله نمرود (پسر نوح) است، نسبت به حضرت نوح كه قرآن كريم در حق او مى فرمايد: نوح گفت: پسر من از كسان من است [ولى] خدا فرمود: اى نوح! او از كسان تو نيست كه آن عملى (فرزندى) است، غير صالح»
بر اين اساس امام عسكرى (علیه السلام) فرمود : «…اگر جعفر بتواند مرا بكشد، هرگز دريغ نمى كند!!»
چهار. نقش امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
غيبت و پنهان زيستى امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف، مى تواند از ناحيه و خواست خود آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، يعنى، آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف برابر تحقّق بعضى از اهداف و برنامه هايش و رهايى از قيد و بند حكومت ها و با اذن الهى، از ديده ها غايب شده است. در اين رابطه مى توان به مؤلّفه هاى زير اشاره كرد:
بيعت نكردن با حاكمان
يكى از عواملى كه در روايات بسيار به آن اشاره شده، عدم بيعت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف با خلفاى جور و طاغوت ها است، آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف به جهت اينكه مثل پدرانش مجبور به بيعت با آنان نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفى شد. «بيعت، نوعى عقد و قرارداد دو سويه بين حاكم و فرمانبرداران است كه از يك سو خليفه را متعهد به اداره جامعه مى كند و از طرف ديگر بيعت كنندگان متعهد مى شوند، ضمن شنيدن و اطاعت از خليفه، از او حمايت كنند.»
آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف زمانى كه ظهور مى كند، بيعت هيچ كس و هيچ حكومت غاصب و ستمگرى را – حتى به عنوان تقيه – بر گردن ندارد. او قيام مى كند، در حالى كه نسبت به احدى از جباران و حكومت هاى مختلف، تمكين و تسكين ندارد و از راه تقيه هم حكومت هاى غير اسلامى ناكامل را در ظاهر امضا نكرده است. او اكمل مظاهر اسم «العادل»، «السلطان»، «الغالب» و «الحاكم» است و چنان شخصيت و مقامى از اينكه تحت سلطنت غير خدا واقع شود. يا به حكومتى از حكومت هاى جائر به تقيه رأى داده باشد – بر حسب اخبار – محفوظ و محروس است و چنان كه از اخبار فراوان استفاده مى شود، آن حضرتعجل الله تعالی فرجه الشریف به تقيه عمل نمى كند و حق را آشكار و باطل را از صفحه روزگار بر مى اندازد. پس يكى از حكمت ها و مصالح غيبت، اين است كه امام علیه السلام، پيش از رسيدن وقت ظهور و مأمور شدن به قيام، ناچار نمى شود، مانند پدران بزرگوارش، از راه تقيه با خلفا و زمامداران و سياستمداران وقت، بيعت كند و وقتى كه ظاهر مى شود، هيچ بيعتى در گردن او نيست و هيچ حكومتى را بر خود – غير از حكومت خدا و احكام و قوانين قرآن، حتى به ظاهر و از روى تقيه هم – نپذيرفته است.
امیرالمومنین امام على علیه السلام در اين باره فرموده بود: «هنگامى كه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ما قيام كند، براى احدى در گردن او بيعت نخواهد بود. از اين جهت ولادت او مخفى مى شود و خود از ديده ها پنهان مى باشد.»
آماده شدن جهان و افكار عمومى
يكى از علت هاى مهم غيبت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف و طولانى شدن پنهان زيستى آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف، آماده ساختن جامعه بشرى، براى رسيدن به مقصد نهايى و الهى خود است. آمادگى جهان عبارت است از: بالا رفتن سطح آگاهى مردم و درك نياز به پيشوايى عادل و عالم، به وجود آمدن امكانات و زمينه هاى مناسب براى تشكيل يك حكومت جهانى، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بيدادگرى و خواست جهانى و مردمى براى گسترش و احياى عدالت، معنويت و امنيت جهانى. تا اين زمان (آمادگى جهانى) فرا رسد، حضرتعجل الله تعالی فرجه الشریف در غيبت خواهند بود؛ زيرا وظيفه حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف، تحقّق فراگير و گسترده تمامى اهداف و برنامه هاى پيامبران و اوليا است و اقدامات و اصطلاحات او، نيازمند درك بالا و شعور مترقى از سوى مردم است.
آماده سازى و تربيت شيعيان
يكى از حكمت هاى «پنهان زيستى» امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اين بود كه شيعيان ضعيف و كم ظرفيت، تربيت شده و سطح آگاهى و تحمّل و آمادگى آنها بالا برود.
على بن يقطين از امام كاظم علیه السلام نقل مى كند كه: «شيعيان با آرزوها، تربيت مى شوند» پدرم يقطين به من گفت: چه آنچه راجع به سلطنت بنى عباس به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولى آنچه كه به شما درباره فرج اهل بيت علیه السلام گفته شده بود، انجام نشد؟
به او گفتم: آن چه كه به ما و شما گفته شده بود، هر دو از يك جا صادر شده است؛ نهايت اينكه وعده اى كه به شما داده شد، سر رسيد اما وعده ما – چون زمانش حتى نبود – هنوز نرسيده است. در عين حال ما را با ايجاد اميد و آرزوى آن دوران تربيت كردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما مى گفتند كه: فرج بيت، تا سال دويستم يا سيصدم انجام مى شود، هر آينه مردم قساوت قلب مى گرفتند و عموم آنان از اسلام بر مى گشتند! اما هميشه به ما گفته اند: به همين زودى و با سرعت اين كار انجام مى شود تا قلب هاى مردم حفظ شود و فرج را نزديك بدانند»
منبع: اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 777_الزام الناصب، ص 114 ؛ يوم الخلاص، ج 1، ص 189_نظام سياسى و دولت در اسلام، ص 89_امامت و مهدويت، ج 2، ص 350_يوم الخلاص، ج 1، ص 201 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 92._الغيبة النعمانى، ص 89 و 100 ؛ اصول كافى، ج 1، ص 342._تلخيص الشافى، ج 1و2، ص 95 نشر عزيزى._مرآة العقول، ج 4، ص 176، ج 6 به نقل از : مطلع الفجر، ص 27.
بازدیدها: 222